باران نوبهارباران نوبهار، تا این لحظه: 13 سال و 1 ماه و 2 روز سن داره

یک هدیه کوچولو

پست 5

1389/11/17 15:31
381 بازدید
اشتراک گذاری

۲۲

سلام باران خانم خوشگل شیطون من! 

خوبی مامانی؟ میدونم که خوبی٬ چون کم و بیش داری شیطونی میکنی. راستی چرا بیشتر شبا شیطون میشی؟ خیلی هم شیطون میشی. همین جوری با بابات میشینیم و حرکاتتو دنبال میکنیم و قربون صدقه ات میریم. بعضی وقتها هم فشارهات دردناک میشه. دیشب بابات یهو دست گذاست سمت راست شکمم و گفت نی نی اینجارو فشار میده؟ منم گفتم آره! آخه کاملا شکمم به سمت راست برجسته وسفت شده بود.

سه شنبه رفتیم و با باباییت برات از خانه کتاب یک کم چیزای رنگی خریدیم. برچسبای خوشگل.

چهارشنبه هم رفتیم برف بازی. برف خوبی میومد. عکس گرفتم که نشونت بدم. تو هم باهامون بودیا! حسابی هم شیطونی میکردی. طوری که یه بار از دستت داد زدم. فکر کردم بابایی محکم زد به شکمم. نگو تو بودی!

پنجشنبه یه آقایی اومد و تختتو کامل کرد. شبش رفتیم خونه عمو مهدی. رفتیم سیسمونی اونارو ببینیم. بهار هم تو شکم مامانش بود.

جمعه بابات با عشق زیاد وسایلتو چید! همش قربون صدقه ات میرفت و باهات حرف میزد. همش صدای ملودی آویز تختتو در میاره و گوش میکنه.  راستی جمعه قبلش رنگ اتاقت تموم شد!

خیلی دوست داشتنی میشه بابات در این حالتها! کاملا عاشقه!

دیشب هم که ورجه وورجه هاتو میدید و کیف میکرد. تو هم حسابی باهاش بازی میکنی خوشگلم. بهت میگه دختر نرمم!

امروز وقت دکتر دارم. برم دوباره صدای قلب دوست داشتنیتو بشنوم.

دوستت دارم عروسک نرم پنبه ای! فرشته من!

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (0)